هزار توی یارانه انرژی در ایران
حمیدرضا صالحی ،نایبرئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران و رئیس انجمن ساتکا
موضوع بنزین بحث حساسی است و تصمیمات آن باید با مورد توجه قرار دادن مجموعه حساسیتها باشد. برخی دولتها در ایران تصمیماتی را به نفع منافع کوتاهمدت خود میگیرند که آسیبهای پایداری برای دولتهای آینده به جای میگذارد. مثلا در برنامه سوم راهکار معقولی برای افزایش تدریجی قیمت حاملهای انرژی در نظر گرفته شده بود که مجلس هفتم با طرح تثبیت قیمتها، این روند علمی و اصولی را متوقف ساخت.
هم جامعه به توافق رسیده بود که قیمت سوخت باید متناسب با تورم اما به صورت تدریجی افزایش یابد و هم دولت راهکار درستی را پیادهسازی میکرد. مردم برای اجرای این تصمیم درست قانع شده بودند، چرا که در دولت اصلاحات موتور اقتصاد کشور روشن شده بود، اشتغال ایجاد تورم کاهش فزایندهای یافته و رشد اقتصادی پایداری وجود داشت.
مردم وقتی میدیدند قدرت خریدشان تقویت شده و رونق در معیشت شکل گرفته، موافق ایده افزایش تدریجی سوخت بودند. مجلس هفتم اما به دلایل سیاسی طرح تثبیت قیمتها را اجرایی کرد، اما تبعات این تصمیم غلط هنوز اقتصاد ایران را آزار میدهد. حتی در دولت یازدهم که مجلس به دولت اجازه افزایش قیمت حاملهای انرژی را داده بود، این کار انجام نشد تا پس از بازگشت دوباره تحریمها، ناچارا قیمت بنزین افزایش یابد.
این روند باعث بروز تبعات خطرناک اجتماعی و امنیتی برای کشور شد. انباشت شدن ناترازی در قیمت بنزین خود را نمایان کرد و مشکلات بسیاری ایجاد کرد. در شرایط فعلی کارشناسان با دولت عقیده یکسانی درباره ناتراز بودن قیمت انرژی دارند. اما نباید فراموش کرد که اجرای ایده افزایش قیمت بنزین نیاز به اقناع عمومی دارد. مردم باید احساس کنند دولت هنرمندی روی کار است که میتواند ارزش افزوده خلق کرده و آن را به جیب مردم باز گرداند.
البته صحبتهای ضد و نقیضی در دولت شنیده میشود. از یک طرف آقای عارف اشاره میکنند که قیمت بنزین باید گران شود و ادامه این روند ممکن نیست، اما در نقطه مقابل همتی وزیر اقتصاد میگوید که گرانی بنزین در حال حاضر امکانپذیر نیست و جامعه شرایط لازم برای اجرای این ایده را ندارد! این دوگانهسازی دولت فایدهای برای حل مشکلات اقتصادی ندارد. مردم باید احساس کنند، واقعی کردن نرخ بنزین برای آنها منافعی را در بر خواهد داشت. بدون اقناع عمومی اجرای این طرح بسیار خطرناک است.
برای اجرای این طرح معتقدم:
۱) باید احتیاط و حساسیتهای عمومی را در نظر گرفت.
۲) اقناع عمومی ایجاد کرد و صادقانه با مردم صحبت کرد.
مردم باید بدانند اگر امروز ۱۲۰ میلیون لیتر بنزین مصرف میشود و در حال عادی باید ۸۰ میلیون لیتر مصرف شود. ۷ الی ۸ میلیون لیتر از این ۴۰ میلیون لیتر قاچاق میشود، بخش دیگری از این سوخت هدر میرود. قسمت دیگری هم دچار سوداگری میشود. وقتی مردم این واقعیتها را بدانند و از سوی دیگر احساس کنند، دولتی روی کار است که منافع کلان آنها را تامین میکند با تصمیمات دولت همراهی خواهند کرد. اما اگر قرار باشد قیمت بنزین واقعی شود، باید به صورت تدریجی و نه ناگهانی با اقناع عمومی این امر صورت بگیرد.
در واقع باید برنامه جامعی برای اصلاح یارانه انرژی تدارک دیده شود. در حال حاضر ۱۰۰میلیارد دلار یارانه انرژی در حوزههایی چون بنزین و برق و گاز و… پرداخت میشود. دولت باید هر سال ۱۰ درصد این یارانه را کاهش بدهد. ضمن اینکه از این سرمایه برای افزایش قدرت خرید خانوارهای ایرانی بهرهبرداری کند. حساب و کتابها باید روشن باشد. دهکهای محروم و متوسط هر دو باید بهرهمند باشند.
بهره دهکهای محروم از واقعیسازی قیمتهای حاملهای انرژی، یارانههای بیشتر نقدی و حمایت کالایی است. اما برای دهکهای متوسط این بهرهمندی به صورت رونق در بازار کسب و کار بروز و ظهور دارد. امروز فردی که ۴ خودرو در ایران دارد، یارانه سوخت بیشتری دریافت میکند. اما شهروندی که خودرو ندارد، هیچ یارانهای دریافت نمیکند. از سوی دیگر خانوادهای که خانه بزرگتر، لوسترهای افزونتر و چلچراغهای بیشتر دارند، یارانه برق بیشتری دریافت میکنند و دهکهای محرومی که در خانه خود فقط یک لامپ کممصرف دارند، یارانهای نمیگیرند.
باید ریالهای یارانه انرژی در حسابهای مردم ذخیره شود. اگر این برنامهریزی درست صورت بگیرد، اعتماد مردم هم جلب میشود. رییسجمهور باید فرمانده ویژهای برای تراز کردن ناترازیهای انرژی انتخاب کند و این فرد به صورت مستمر به مردم و دولت گزارش بدهد. در صورت این اعتمادسازی مردم با دولت همراهی میکنند. اما اگر پزشکیان هم بگوید امشب خواب بودم و خبر نداشتم بنزین گران شده، طبیعی است مردم هم همراهی نخواهند داشت.