یادداشت

برنامه ریزی و مدیریت عدم قطعیت، پارادکس ذهنیت (حقیقت) تا عینیت (واقعیت)

دکتر مصطفی ریاحینی مرکز رشد شهید فخری زاده کارگروه علوم شناختی / دکتـر بیــژن یـــاور:

همانطوریکه می‌دانیم از ذهنیت تا عینیت یعنی از “آنچه که باید باشد” یا “حقیقت” که در دنیای حقیقی، مطلوب بوده، ایده ال است و جامعیت دارد تا “آنچه که هست” یا “واقعیت” که در دنیای واقعی رخ می‌دهد و جزئی از جامعیت بوده و موجود است، فاصله ای زیاد وجود دارد که برخی از آن به برنامه ریزی تعبیر می نمایند.

بدین معنا که برنامه‌ریزی عبارتست از اتخاذ تدابیری مناسب در فاصله آنچه “هست” و آنچه “باید باشد”. به عبارت ساده‌تر، برنامه‌ریزی یعنی رسیدن از وضعیت موجود به مطلوب.

چه عواملی در به واقعیت رسیدن حقیقت تأثیر دارند؟

این همان موضوعـی است که دارای اهمیت ویـژه‌ای است. تعریفی دیگـر از برنامه‌ریزی یعنی برنامه ریزیِ شرایط اضطراری عبارتست از ایجاد ” تعـادل” بین “منابع” دائماً در حـال کاهـش و ” نیازهای” دائماً در حـال افزایش خصوصـاً در شـرایـط اضطـراری بـه عبـارت ساده‌تر اگر مسئولیت ایجاد تعادل را بر عهده مدیر، فرمانده و مسئول در نظر بگیریم، آن‌ها مسئول ایجاد تعادل بین منابع و نیازها را بر عهده خواهند داشت. در ابتدا ببینیم حقیقت چیـست و واقعیـت چه معنایی دارد! “حقیقت” به این معناست که نهـایـت و تصویـر بـزرگـی (Big Picture) کـه می‌خواهیم به آن برسیم چیست و “واقعیت” نیز معمولاً همان چیزی است که رخ داده یا اتفاق خواهد داد و وجود دارد.

حقیقت می‌تواند تا حد بسیار زیادی “ذهنی” باشـد، حال آنکه واقعیت رخ داده و بیشتـر “عینی” است. زمانی که واقعیت یعنی آنچه که رخ داده است و در آن اختلال، انحراف و عدم تعادلـی نسبت به حقیقت ملاحظـه می‌گـردد با در نظـرگرفتـن و ملـحوظ نمـودن تعـریف برنامه ریزی شرایط اضطراری و بسته به اینکه در ذهنیت برنامه ریز، مدیر، فرمانده و مسئول چه می گذرد و اینکه حقیقت چیست، می‌تواند دلایلی مختلفی داشته باشد.

اما نکتـه اصلی این است که همـه این موارد و اختلالات ایجـاد شده می‌تواند تحت تـأثیر حقیقـت ذهنیت آن‌هـا یعنـی برنـامه ریـزان، مدیران، فرماندهان میـدانی و مسئولین باشد یعنـی ذهنیـت، قبـل از عینیت تـأثیـرگـذار خواهد بود. به عبـارت خلاصه‌تـر یعنی عینیتِ واقعیـت رخداده، منعکس کننـده ذهنیت حقیقـت در ذهن برنامه ریزان و مدیران می‌باشد و به تبع آن رخدادها شکل می‌گیرد. اگر در یک بارندگی شاهد سیلاب و آبگرفتگی یک شهر باشیم و این مورد برای سال های پیاپی ادامـه داشته باشـد، نتیجـه ایـن است که نـه برنامه‌ریزی وجـود دارد نه برنامه‌ای بـرای این امر تهیه شده است و این نیست مگر روزمرگی و عادی انگاری در ذهنیت فردی که به عنوان برنامه ریز یا مدیر، مسئول است و این می‌تواند عمـدی یـا سهوی باشـد که در هیـچ صـورت پذیرفته نیست.

بیماری نـاشی از ویروس کرونـا نیز از این امر مستثنـی نیست. آیا کنشی عمـل می‌کنیم یا واکنشی! اگر واکنشی عمل می‌کنیم تا چه زمانی می خواهیم این روال را ادامه دهیم؟ نکته مهـم دیگر ایـن است که برنامـه‌ریزان، مـدیـران و مسئولیـن از نظـر ذهنیت بیشتـر بر حـوزه عـدم قطعیـت شـامل: مخـاطره، پیشگیری، ریسک، تهدید، آمادگی و تاب آوری متمـرکز شده‌اند یا بر حـوزه قطعیـت شـامـل پاسخ به رخـداد در شرایـط اضطراری شامل: حـوادث، سـوانح، بلایـا، بحـران هـا، فجـایـع متمرکز شده اند. این خـود بحث بسیـار مهمـی است کـه خـود می‌تواند تعییـن کننده باشد. در دنیـای مدرن امروزی اکثر برنامه ریزان، مدیران و مسئولین بر حـوزه عـدم قطعـیت متمـرکـز مـی بـاشنـد در غیـراینصـورت مشکـلات عـدیـده ای رخ داده و چندین برابر هزینه بر، زمان بَر و نیروبرَ خواهد بود.

نتیجه گیری

نتیجـه اینکه می‌توان اینگونه بیان نمود که شـاید در برخـی از مـوارد، اشتباهات ناشی از ذهنیت یا تلقی نادرست یک فرد برنامه‌ریز، مدیر یا مسئول از حقیقت درست موجود، می‌تواند منجر به عینیت شکل گرفته در واقعیت گردد که تا بدین حـد فـاصـله داشـته، اختـلال ایـجـاد می‌نمـاید و منطبق بـا حقیقـت، درست نیست و بـه عبارتی ایـن امر انکار منکر شـدن (Ignoring Ignorance) یـا همـان انکار جهل نسبت به اشتباهات در مبحث مدیریت بحران و ریسک که خود موجب مشکلات عدیده‌ای می‌گردد را می‌رساند که یکی از آن ها کم رنگ بودن مدیریت واحـد و یکپـارچه، چـه در حـوزه عدم قطعیت و چـه در حـوزه قطعیت می‌باشد که اختلالات در حوزه عدم قطعیت یعنی مخاطرات، انـواع خطرپذیـری یا ریسک و تهدیـد است که خـود باعـث رویکرد غیربرنامه ریزانه، اقدام واکنشی و کارایی بسیار پایین می‌گردد. آیا بهتر نیست هر چه زودتر دست به کار شویم! متفاوت بیاندیشیم!

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا