یادداشت

ابـرتـورم مـدرن، اقـتصـاد ایــران را می بلعد

دکتر مجید فریدون فر، تحلیل گر بازارهای مالی و مدرس دانشگاه:

کـلـمـــه نـاشـنـاختـــه ابـرتورم مدرن در علوم اقتصاد وجود ندارد ولی نظریه اقتصـادی اینجانب برایـن است، کشورهـایی که از نظـر منابـع ثروتمنـد هستند ولـی مـردمانشان هرسـاله تورم‌های بـالای %40 را تجربـه می‌کنند و سطح امنیـت رفاه اقتصـادی آنها، هـرروز جـایگاه طبقـاتی آنان را به پایین می‌کشد دچار ابرتورم مدرن می‌باشند. یعنی تورم فزاینده ای که کشورهای ثروتمند امروزی را دربرگرفته است.

ابرتورم (Hyperinflation) پدیده ای است که باعث فروپاشی اقتصاد یک کشور می‌شود و کل اقتصاد کشور را در سایه شوم گرانی و تورم و فلاکت فرو می‌برد، اما کدام شرایط عامل ایجاد آن است و آیا واقعاً تعریف ابرتورم که سال‌ها پیش تـوسط اقـتصـاددانـانـی از جملـه میلتـون فریدمـن و فیـلیـپ کـاگـان و دانشمنـدان اقتصادی دیگـر مطرح شده است، در حال حاضر و بـا پیشـرفت اقتصادی دنیا و سرمایـه یک کشور کماکـان هـمـان تـعریـف را دارد، یـا می‌تواند تعریف و ساختار جدیدی به خود بگیرد.

فیلیپ کاگان اقتصـاددان و دانشمند اقتصادی امریکایی در کتاب خود به اسم پویـایی پولی ابـرتورم بیـان کـرده است که هنـگامـی دوره‌هـای ابـرتـورم شـروع می‌شود که قیمت کالاها و خدمات در یک ماه بیش از %50 افزایش یابد. برای مثـال، اگر قیمت یک بستـه برنج کمتر از یک مـاه از 10 دلار بـه 15 دلار و تا آخر ماه بعد از 15 به 22.5 دلار برسد، ما با ابر تورم مواجه می‌باشیم. اگر این روند ادامه پیدا کند، قیمت برنج طی 6 ماه به 114 دلار و طی یک سال به 1000 دلار خواهد رسید.

حتی بعضی از تعاریف دیگر ابرتورم مبنی بران است که رشد تورم به مدت سه سال و هر ساله تورم %100 تجربه کردن را می‌توان نوعی دیگر از ابرتورم دانست که باید در نظر داشت که این تعاریف تا حدی زنگار بسته است و درخور قرن حاضر و تمدن اقتصادی حال حاضر دنیا و یا برای کشوری همچون ایران تعریفی متفاوت دارد و معانی ابرتورم قرن نوزدهم و بیستم را می‌بایست در عصـر تکنـولوژی و صنعتـی امـروز و در کشـورهـای ثـروتـمنـد جایگزین تعاریف جدید کرد.

در معـانی دیگر ابرتورم مسـاوی است با تـورم غـیـرقـابـل کـنتـرل؛ یعنـی افـزایش مفـرط، سـریــع و خـارج از کنتـرل سطـح عـمـومـی قیمـت‌هـا، بـه شـرایطی گفتـه می‌شود که در آن تورم با سرعت زیادی ارزش واقعی پول داخلی را از بین می‌برد و باعث افزایش قیمت کالا می‌شود. در همچنین شرایطی مردم دارایی خود را نه به شکل پـول رسمی آن کشـور، بلکه به شکل ارزهای خارجی ریسک‌گریز نگهـداری می‌کنند. حتـی دیگر پول همان کشور مورد داد و ستد قرار نمی‌گیرد، بلکه کالاها با ارز کشور دیگر ارزش گذاری می‌شود. ابرتورم باعث می‌شود که قیمت کالا و خدمات به قدری سریع رشد کند که هیچ کس نتواند تشخیص دهد قیمت آن کالا یا خدمات، در فاصله نزدیک زمانی چقدر بوده است.

ابر‌تورم افزایش سریع و مداوم در قیمت اسمی، عرضه پول و بهـای تمام شـده اسمـی کالا‌ها را به همـراه می‌آورد. استفـاده از پـول بـرای انجـام مبادلـه در یـک اقتصـاد معمولـی کارایی بسیـار زیـادی دارد، امـا در خلال دوران ابر تورم افراد ترجیح می‌دهند که پرداخت به آنها در قالب کالا صـورت بگیـرد تا بدیـن شکـل از مـالیات تـورمـی اجتناب ورزند. در این شرایط در صورتی که پرداخت به مردم با استفاده از پول انجام شود، آن پول را با حداکثر سرعت ممکن خرج خواهند کرد. ابرتـورم، یک بـازی بی‌ثمـر است که در آن افـراد بـرای آنکه از نگهـداری اسکناس پرهیز کنند، منـابع بـا ارزش خـود را مصرف می‌کنند، بنظـر شما تمـامی فراینـدهای توضیحـی، تشابـه زیـادی بـا شرایـط فعلـی اقتصـادی ایران ندارد؟

افـزایش درآمـدهای نفتـی و متـأسفانه خـام فروشی از سال‌های قبل تاکنون و پیدایش بیماری هلندی در اقتصاد ایــران، تحریم‌های بین المللی در نیمه اول دهــه 90 و رشد تورم به صورت میانگین %20 تا سالهای 1395 و تشــدید ســاختارهای معیوب اقتصاد و عدم داشتن مدیـریت اقتصادی موجبات تورم‌هـای بالای حدوداً 30 درصدی را به اقتصاد ایران تا سال 1397 تحمیـل کرده اســت؛ اما متأسفانه در ادامه با ثبات سال‌های برجام و همچنان نداشتن روابط بین‌الملل با کشورهای دیگر و تکیه دادن به دو کشور بسیار منفعت طلب و خطرناک همچون چین و روسیه تورم ایران دوران باثبات تری را تجربه کرده است.

البته ثبـات در صعود نـرخ تورم فزاینـده، که بعد از سال 1397 تغییر وضعیـت می دهـد و میانگیـن تـورم ایـران را از سـال 1397 تـاکنـون از %35 تا %55 سالانه شناور می‌سازد. تغذیـه کردن سیـری ناپذیر دولت از بورس از سـال 1399 تـاکنون و دیـدن نمـادهای بـورسی قرمـز و خونیـن رنـگ هـرروزه و سـودهای سالیـانـه بیـش از 700 شـرکت بورسی که پایین تر از نرخ تورم توزیع سود دارند که صدالبته این توزیع ضرر است نه سود و اشتهای سرکوب نشده اقتصاد دولتی بسته که کاملا جیب مردم را هدفگذاری کرده است.

مالیات‌های سنگین از طبقات مختلف جامعه و نه طبقه اصلی که می‌بایست مالیات دهنـد و فرار مالیاتی دارند و همچنیـن اضافه پـرداخت کالاهایی همچـون اتومبیل وارداتـی که چند برابر قیمت کارخانـه را از مـردم طلب می‌کنـد و تهاتـر نفتـی با قیمت‌های پایین تر از قیمت جهانی و فروش تهاتر به سبد مردم با قیمت صادراتی و جرایم اجتماعی که در یکسال گذشته شاهد آن هستیم. در این شرایط بدتورمی و هزاران موارد دیگر دست به دست هم داده است تا زندگی را برای حدودا %80 جامعه سخت و طاقت فرسا کند و در نتیجه مردمان را در یک کشور ثروتمند، فقیر سازد که متعاقباً چشم انداز مطلوبی برای جامعه و مردم و حتی دولت متصور نخواهیم شد.

ایران با داشتن تنها %1 جمعیت جهان و با داشتن حدوداً %11 منابع معدنی و با ارزش دنیا و سومین کشور بزرگ از نظر داشتن ذخایر نفتی و گازی و داشتن بیش از 100 محصول معدنی و صنعتی و کشاورزی و‌تولیدی منحصر به فرد با تقاضای فراوان در سطح بیـن‌الملل نباید تورم 50 درصدی را تجربه کند که این از نظر اینجانب یـک ابرتورم اقتصادی است که از آن می‌توان به ابرتورم مدرن یاد کرد. چرا که تعریف ابرتورم را می‌بایست بنا به ثروت یک کشور تعریف کرد و نه یک ساختار کلی تعریفی برای تمامی کشورها دانست. ‌

متأسفانـه بایـد این نویـد نـه چنـدان میمـون و مبارک را در میکـروفون ناکـوک اقتصـادی با بانگی، فغـان کنیـم کـه چنـد سالی است ایـران در چنگال ابـرتـورم گیرکرده است و هرروز و هرساله از سفره‌های مردم و بدنه ناتوان مردم، اقتصادِ در مرداب رفته تغذیه می‌کند و گویی هیـچ‌کس نمی‌خواهد وضعیت در کمـا فرورفته ابرتورمی کشور را احیا کند و فقط کمافی السابق شعارهای اقتصادی شیرین و دلنواز از مسئولین شنیده می‌شود.

ولی در جیب مردم و کسب و کار مردم و امرار معاش آنها قصه پر از غصه است و گویی با صحبت ها و شاخص هایی که دولتمردان از گل و بلبل بودن شرایط اقتصادی سخن می‌گوینـد کاملاً مغایرت دارد که نتیجـه صحت هر کلام اقتصادی را می بـایست در خانه‌های مردم و در کالاهایی که مـردم استفاده می‌کنند مورد سنجش قرار داد و نه در تریبون قدرتمند کلام زمامداران و حاکمان که این خود جای بسی تفکر و تأمل و تعقل دارد که آیا صاحبان قدرت در جریان امور اقتصادی کشور نیستند و یا … .

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا