فـراینـدهای طـلا، دلار و ریــــال در مارکت های جهانی
دکتر مجید فریدون فر، تحلیل گر بازارهای مالی و مدرس دانشگاه:
پروسه همبستگی و عدم همبستگی دلار و طلا و ریال در بازارهای مالی یکی از مواردی است که معاملهگران و سرمایهگذاران به هنگام انجام داد و ستدها و معاملات باید آنها را مد نظر قرار دهند. دلار امریکا سهم مهمی در دخایر ارزی جهان دارد و ارزش بسیـاری از داراییهای مالـی و ارزهای دنیـا در برابر آن سنجیـده میشود که یکی از این داراییها طلا میباشد.
طلا یـک کالا و دارایـی امن و ریسکگریـز محسوب میشـود که بخاطـر ارزشمند بودن آن مورد توجـه هم دولتها و هم مردمـان میباشد و در اکثـر مـوارد رابطۀ معکوسی با دلار دارد ولـی در بحرانهای منطقه ای ممکن است باعث شود تا در برخی مواقع و زمانها قیمت دلار و طلا همزمان افزایش یا کاهش پیدا کند. دلار امریکا تحت تأثیـر عوامل مهمـی مانند سیاستهای پـولی امریکا، نـرخ تورم، نرخ بهره و عرضه و تقاضا تغییر پیدا کند.
پروسه معکوس بین قیمت طلا و دلار بطوری هست که هـر زمان ارزش دلار افـزایش پیـدا میکند قیمت طلا کمتر میشود و هر زمان ارزش دلار کاهش پیدا میکند، قیمت طلا بیشتر خواهد شد. سیستم استاندارد طلا در سالهای 1900 الی 1971 میلادی بخصوص 1944 تا 1971 رواج داشت و در این سیستم ارزش هر واحد پول با مقدار مشخصی از طلا ارزیابی میشد و در واقع پشتوانه هر پولی را طلا تشکیل میداد.
اما در سـال 1971 میـلادی این پشتـوانه و سیستم بکلی منسوخ شد و دلار امریکا و طلا از یکدیگـر جدا شدند ودر رقابت با یکدیگـر قرار گرفتند و با این جدا سـازی هر کدام آنها بر مبنای عرضه و تقاضا قیمتگذاری میشدند و میشوند. در اینجا بود که با شوک نیکسون در سال 1971 کاملا تمامی ارزهای کشورها پشتوانـۀ طلای خود را از دست دادند و قدرت اقتصادی یک کشور پشتـوانه ارزها گردید و در واقع پولها بدون پشتوانه شدند و به پول فیات تغییر ماهیت دادند و در واقع دول فیات یعنی ارزی کاملاً بدون پشتوانه که فقط با عرضه و تقاضا جابجا میشوند.
بعد از سال 1971 که طلا وارد یک سیستم شناور ارزش گذاری شد همین نکته باعث شد که ارزش طلا در برابر ارزش دلار امریکا در اکثر مواقع رابطه معکوس پیدا کند و در سال 2008 صندوق بین المللی پول اعلام کرد که از سال 2002 حدوداً %50 تغییرات قیمت طلا مربوط به دلار امریکا بوده است.
یکـی از علتهای رابطۀ معکوس طلا و دلار در این است که کاهـش ارزش دلار باعث افزایش ارزش سایر ارزهای دیگر میشود، چرا که شاخص دلار در برابر یک سبد از شش ارز بین المللی دیگر مانند یورو، ین ژاپن، فرانک سویس، دلار کانادا و پوند انگلیس در حال رقابت است و در مقابل یکدیگر ارزش گذاری میشوند و همچنین وقتی دلار کاهش و افزایش پیدا میکند، شش ارز فوق و البته اکثر ارزهای کشورها بهمراه طلا رابطه عکس نسبت به دلار پیدا میکنند، چرا که سرمایه گذاران به دنبال یک منبع جایگزین برای حفظ ارزش سرمایه خود میگردند.
که این شاخص (DXY (u.s.dollar index میباشد که توسط شورای تبادل کالاهای گران قیمت (commodity futures trading commission) در سال 1973 به عنوان یک ابزار مفید برای مانیتورینگ تحولات بازار ارز بین المللی معرفی شد که بر اساس وزن دهی به تعداد تجارتهای بین المللی دلار امریکا در برابر شش ارز دیگر محاسبه میگردد که باید در نظر داشت این شاخص تنها یکی از عواملی است که بر روی ارزش دلار امریکا و سبد ارزی مقابل آن تأثیر میگذارد و عوامل دیگری مانند اعتبارات ایالات متحده و نرخ بهره و نرخ تورم و موضوعات سیاسی و اخبارهای بانکی و رشدهای تولیدات داخلی در ارزهای فوق و مخصوصاً دلار حایز اهمیت است.
اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که همیشه رابطه طلا و دلار نسبت معکوس ندارند و در بعضی از زمانها و دوره ها همبستکی کاملی در صعود و نزول را تجربه میکنند، چرا که بحرانهای منطقه ای و ناامنی های کشورهای دیگر ممکن است باعث همبستگی کامل در دلار و طلا گردد، چون هم طلا و هم دلار دارییهای ریسک گریز هستند.
در کشـور ایران رابطه کالاها اکثـراً با ارزهای خـارجی مخصوصا دلار و یورو سنجیـده میشود و با توجه به فرمول جهانی طلا که با اونس میباشد و اونس طلا با دلار محاسبه میگردد، افزایش قیمت دلار باعث افزایش قیمت طلا و در نهـایت تضعیف ریـال در برابر این دو دارایی ریسک گریز میشود، چرا که اگر نرخ دلار در برابر ریال بالا رود و یا کشور در تورم قرار گیرد قیمت طلا در داخل کشور افـزایش پیدا خواهـد کرد و در نهایت تورم انتظاری رخ خواهد داد و ریال کم ارزشتر میشود همانطور که در سالهای اخیر مشاهده کرده ایم.
در ضمن باید دانست که در کشور ما چه دلار بالا رود و چه قیمت اونس طلای جهانی افزایـش پیدا کند در هر دو حالت هم ریال تضعیف خواهد شد و هم تمامی کالای مـوجود در کشور با تورم زیاد حتی بالاتر از ارزشهای ذاتی خود و با حباب بسیار زیاد مردمان را مواجه خواهد کرد و سرمایه گذاران و دلالان وارد خریدهای مازاد در هر دو بازار دلار و طلا و بازارهای موازی همچون ملک و زمین و ماشین میشوند و تورم را مجدداً افزایش خواهند داد و در این وسط مردمان عادی دچار ضررهای زیاد و از دست دادن سرمایههای خردی که دارند و کوچکتر شدن سفرههای خویش میشوند و راهکارهای اساسی در این میان، از بین رفتن تحریمها و حمایت از تولیدات داخلی و عدم فروش خام فروشی و جلوگیری از رانتهای بسیار زیاد و فساد سیستماتیک را دولتمردان میبایست در اولویت های خود قرار دهند که متأسفانـه تا بحـال رضایت بخش نبـوده است و هر ساله تورمهای بالای 50 درصدی را در کشور عزیزمان در چندین سـال گذشته شاهد بوده ایم که گویی، مهار تورم یا در توان سیاستمداران و دولتمردان نمیباشد و یا اینکه نمیخواهند که در مهار تورم نقش آفرینی کنند که در هـر دو صورت فشـار زندگی فقط بر مـردمان و قـشر متوسط و متوسط به پایین مملکت که عمدۀ مردمـان ایران زمین را تشکیل میدهند، مشخص و رؤیت خواهد شد و وقتـی فشار اقتصـادی بر مردم تحمیـل میگردد آفتهای اجتماعی و بزه کاریها و جرمها رشد خواهند کرد و تشدید میشوند و در نهایت ناامنی اجتماعی برای خود مردم و حتی دولت دور از ذهن نخواهد بود.